loading...
یک دوست ، یک خاطره
هانیـــــــــــــه بازدید : 59 جمعه 26 مهر 1392 نظرات (1)

اولین روز بارانیـــــــــ را به خاطر داری ؟

 

غافلگیر شدیم ، چتر نداشتیم خندیدیم و دویدیم 

 

در شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم 

 

دومین روز بارانیــــــــــ را چطور ؟ 

 

پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم 

 

سعی میکردی من خیس نشوم 

 

و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود 

 

سومین روز را چطور ؟

 

گفتی : سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری 

 

چتر را کاملا بالای سر خودت گرفتی 

 

و شانه راست من کاملا خیس شد 

 

چند روز پیش را چطور ؟

 

به خاطر داری ؟

 

که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم 

 

برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود 

 

دو قدم از هم دورتر راه برویم ...

 

فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو 

 

 

 

*** دکتر علی شریعـــــــــــــــــــــــــــــــتی ***

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط REYHANE در تاریخ 1392/08/01 و 16:01 دقیقه ارسال شده است

آدما گاهی لازمه

چند وقت کر کره شونو بکشن پایین

یه پارچه سیاه بزنن درشو بنویسن

کسی نمرده

فقط دلم گرفته
پاسخ : آخی عزیزم ،،، مر30 !
بابت جمله ی قشنگت ... !!
پاسخ : آخی عزیزم ،،، مر30 !
بابت جمله ی قشنگت ... !!


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
خاطراتمو خیلی دوست دارم و باهاشون زندگی میکنم ؛ مخصوصا خاطراتی که با بهترین دوستام دارم ! به همین دلیل تصمیم گرفتم یه صفحه از این سایت رو به خودم و دوستام تعلق بدم و بس ... پیشکش به تمام دوستای عزیزم : الهام ، زینب ، زهرا ، غزاله ، ضحی ، محدثه سادات ، محدثه ، فاطمه . م ، ساره سادات ، فاطمه . ش ،،،
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 25
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 70
  • بازدید ماه : 177
  • بازدید سال : 1,532
  • بازدید کلی : 12,771