اولین روز بارانیـــــــــ را به خاطر داری ؟
غافلگیر شدیم ، چتر نداشتیم خندیدیم و دویدیم
در شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانیــــــــــ را چطور ؟
پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم
سعی میکردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
سومین روز را چطور ؟
گفتی : سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
چتر را کاملا بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد
چند روز پیش را چطور ؟
به خاطر داری ؟
که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم
برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود
دو قدم از هم دورتر راه برویم ...
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو
*** دکتر علی شریعـــــــــــــــــــــــــــــــتی ***